top of page

Saba Soleymani


Artist Comment

دختری بود از جنسِ غم

نمی دانم شاید هم …

در کل هرکه بود نمی دانست چه بنویسد

از کجا بنویسد

چگونه بنویسد

ویرگول بگذارد یا خیر

ویرگول را با علامت سوال ادغام کند یا خیر

او حتی دگر آهنگ مناسبی برای ارضای روحش هم نمی یافت

آهنگ هایی که برایش جان می داد هم ماهیت خودشان را رها کرده بودند

زندگی درِ جدیدی به سویش باز کرده بود

اما وی کفش هایش را گم کرده بود / گم کرده بود

تکه به تکه دندان هایش را کند

اشک چشمانش را

گوشت های اضافی انگشتانش را

ناخن هایش را / دانه به دانه

و در وهله ی آخر موهایش را کوتاه کرد تا بندِ کفش هایش را ببندد

به راه افتاد

به دنبال روشنایی

به دنبال نور

پرتو نور

گام هایش بلند بود

کم کم دوید تا بتواند / بتواند سریع تر معنا را پیدا کند

معنای چه؟

نور یا زندگی ؟

یا هردو

آیا هر دو به یک معنا هستند؟

پرتوی محراب را پیدا کرد

ایستاد

سرش را پایین آورد

کفش هایش به تن بود

آیا دخترک زندگی کرده بود ؟ …




Share Your Thoughts Down in Comments

Related Posts

See All

Comments


bottom of page